استارتاپ چیست؟ هر آنچه که بایددرباره استارتاپ بدانید
- 1399/9/30
- 564
- مهارت های کسب و کار
تعریف استارتاپ
وقتی شرکتی در اوایل مراحل زندگی خود باشد اصطلاحاً به آن استارتاپ می گویند. استارتاپ ها توسط کارآفرینانی ساخته میشود که محصول یا خدماتی دارند و معتقدند مورد نیاز جامعه است. به عبارت دیگر برای بازار کار نیازی وجود دارد. مثل تلفنهای همراهی که برای کمپانی نوکیا برای تولید آنها آغاز به کار کرد. در اوایل کار به کمپانی نوکیا میتوانستیم استارتاپ بگوییم. شروع یک استارتاپ هزینه بسیار بالایی دارد. در عین حال (در اوایل کار) بازگشت سرمایه آن کوچک است. به همین دلیل افرادی که صاحب استارتاپ هستند به دنبال سرمایه گذارهایی با ریسک پذیری بالا می باشند.بنابراین شروع یک استارتاپ بسیار پر ریسک است. طبق آماری معتبر از یک موسسه آمریکایی تقریباً ۸۰ درصد استارتاپ ها شکست می خورند. کارآفرینانی که قصد شروع یک استارتاپ را دارند باید مطالعه بسیار دقیقی از بازار هدف داشته باشند. به دو علت استارتاپ ها شکست می خورند . یک بازار هدف ضعیف دو بازاریابی نامطلوب. یک استارتاپ چند سال نیاز به زمان دارد تا اعتبار خود را در بین مردم جامعه پیدا کند. برای مثال کمپانی کوکاکولا در سال اول فقط یک الی ۲ بطری نوشابه فروخت! در سال اول کمپانی کوکاکولا یک استارتاپ به شمار میرفت. اولین سال های کاری یک استارتاپ سختترین سالهای عمر آن است.
معمولاً استارتاپ ها از لحاظ مالی توسط موسسین آن استارتاپ تامین میشوند. موسسین یک استارتاپ مانند دیجی کالا ابتدا ایده ای دارند و معتقد هستند نیاز جامعه را برطرف می کند و در آینده بسیار سودآور است. پس از اینکه ایده ایشان مورد بحث و مطالعه قرار گرفت آنها به دنبال سرمایه گذار میگردند و کار خود را استارت میزنند. معمولاً استارتاپ ها از الگو بیزینسی خاصی پیروی نمی کند بلکه گاهی به گونهای شانسی پیش می روند زیرا موسسین یک استارتاپ تجربه کافی ندارند.
از این رو سرمایه گذاری در یک استارتاپ نوپا بسیار ریسک پذیر می باشد و در عین حال نباید فراموش کرد که اگر استارتاپ مورد نظر سودآور باشد و رونق بگیرد سرمایه تان به طور چشم گیری رشد میکند.به طور مثال در اوایل کمپانی فیسبوک، آنها رنگ کاری را استخدام کردند. پس از پایان کار پولی برای پرداخت هزینه نقاشی دیوار نداشتند. ازین رو آنها به فرد رنگ کار چند عدد سهام فیسبوک را دادند. این سهام در حال حاضر نزدیک به ۲۰۰ میلیون دلار ارزش دارد. بنابراین سرمایهگذاری در استارتاپ ها لزوماً خطرناک نیست.
گاهی برای استارتاپ ها سرمایه گذار وجود دارد مانند استارتاپ هایی که در دره سیلیکون تاسیس می شود. اما باید اشاره کرد که رقابت برای دره سیلیکون زیاد است. هر استارتاپی در دره سیلیکون تاسیس شود سرمایه گذارهای خاص خود را سریع پیدا میکند. برای بعضی از استارتاپ ها سرمایه گذارانی وجود دارند که در مرحله کشت ایده به بررسی دقیق کل پلن بیزینسی استارتاپ میپردازند. آنها بازار هدف را بررسی میکنند و تعیین میکنند که برای محصول یا خدمات مورد نظر چه مقدار درخواست وجود دارد. پس از اینکه تایید نهایی به وجود آمد آنها سرمایه را در اختیار استارتاپ قرار میدهند. کمپانی های اینترنتی در سال ۱۹۹۰ استارتاپهای رایجی بودند. در آن زمان سرمایه گذاران خطرپذیری بودند که در این استارتاپ ها سرمایه گذاری کردند اما متاسفانه خیلی از این استارتاپ ها از بین رفتند زیرا بیزینسپلنی که درآمد مستمری داشته باشد نداشتند. اما تعداد کمی از آنها مانند آمازون و ایبی توانستند جان سالم به در ببرند و همانطور که میدانید آمازون بزرگترین کمپانی دنیا در حال حاضر می باشد. خیلی از استارتاپ ها در سالهای اول شکست می خورند برای همین سالهای نخست استارتاپ بسیار مهم است. کارآفرین ها باید به فکر سرمایه اولیه ی عملی کردن مدل بیزینسی خود برای استارتاپ باشند. همچنین آنها باید بهترین پرسنل را استخدام کنند و با جزئیات بالا مسیر درآمد خود را تعیین کنند زیرا اگر استارتاپی از بین برود تمام سرمایهگذاریها نابود خواهد شد. اگر استارتاپ رشد کند و بزرگ شود سهامی عام میشود و مردم میتوانند سهام این استارتاپ را بخرند مانند کمپانی اپل، فیس بوک و مایکروسافت.
مرکزیت استارتاپ:
در ابتدای کار، کار کارآفرین ها باید تصمیم بگیرند که کسب و کار خود را می خواهند به چه صورت مدیریت کنند. آیا آنها نیاز به دفتر کار دارند یا دفتر خانگی یا یک فروشگاه و یا حتی یک فضای آنلاین؟
اینها سوال هایی است که باید قبل از اینکه استارت آپ را آغاز کنند با دقت به آنها پاسخ دهند.
برای مثال اگر استارت آپی مربوط به تکنولوژی است، برای فعالیت در آن استارتاپ یک محیط آنلاین لازم است. و اگر استارتاپی در رابطه با تولید پوشاک است نیاز به خطوط تولید و ماشین آلات سخت افزاری می باشد.
هزینه ها:
همانطور که گفته شد استارتاپ ها برای تامین نیاز مالی خود از دوستان، آشناها و سرمایهگذاران با ریسک پذیری بالا کمک میگیرند. گاهی بودجه کار از عموم مردم نیز تامین میشود. آنها وبسایتی تاسیس میکنند و به مردم خبر میدهند که قصدتولید محصول یا خدماتی دارند و علاقهمندان میتوانند مبلغی را به آنها کمک کنند.
تحلیل زیرکانه یک استارتاپ:
یکی از بهترین راههای تشخیص استارتاپ خوب بررسی و مطالعه کارآفرینانی است که آن استارتاپ را مدیریت می کنند. اگر موسسین آن استارتاپ، افرادی سختکوش و جدی باشند به احتمال زیاد این استارتاپ حسابی پیشرفت می کند. برای مثال استیو جابز فرد بسیار عالی برای استارتاپ اپل بود. او تا آخر ادامه داد و به رشد شرکتش ایمان داشت. از طرف دیگر بعضی از استارتاپ ها صرفاً برای کسب درآمد تاسیس میشوند و چشم انداز و آیندهنگری بالایی در موسسین این استارتاپ ها نمی توان یافت. این استارتاپ ها برای سرمایه گذاری موارد خوبی نخواهند بود.
۲ دلیل شکست استارتاپ ها:
مارکتینگ:
یکی از بزرگترین دلایلی که یک کسب و کار شکست میخورد بازاریابی ضعیف است. بعضی از کارآفرین ها به اندازه کافی به بازاریابی اعتقاد ندارند و معتقدند این کسب و کار باید در طول زمان با کمترین تبلیغات رشد کند. این عقیده بسیار خطرناکی است. البته برای کسب و کارهایی این اتفاق افتاده است اما این به این معنی نیست که می تواند موثر باشد. در اوایل کار یک استارتاپ، حیاتی ترین قسمت بازاریابی است زیرا مردم باید در مورد استارتاپ باخبر شوند. اگر ندانند که این استارتاپ وجود دارد، چگونه میخواهند محصول و خدمات را تهیه کنند؟
برخی از موسسین یک استارتاپ هزینه تبلیغات زیادی برای کسب و کار خود می کنند اما از آنجایی که بازاریابی به صورت هدفمند انجام نشده است پول خود را هدر دادند. از طرفی بعضی از کارآفرین ها فکر می کنند که هرچه بیشتر روی محصول و خدمات خود تمرکز کنند بازار هدف به خودی خود پیدا میشود. این عقیده تاحدی اشتباه است. بخش عظیمی از رشد یک استارتاپ را مارکتینگ یا بازاریابی تامین می کند. بسیاری از کمپانی های موفق در داخل و خارج از کشور به دلیل محصولات و خدماتشان رشد نکرده اند بلکه بازاریابی هوشمندانه توانسته است آنها را به این درجه از موفقیت برساند.
نبود پلن مشخص:
گاهی افرادی که یک استارتاپ جدید به وجود می آورند بسیار باهوش و خلاق هستند اما از آنجایی که هیچ پلن بیزینسی مشخصی ندارند خیلی زود شکست میخورند. هر کسب و کار موفق باید تا یکسال آینده خود را بتواند به راحتی پیشبینی کند. اگر به صورت اتفاقی کسب و کار را بچرخانند به احتمال ۹۶ درصد شکست خواهند خورد!
باید رقبای خود را بررسی کنند، باید بدانند که چه مقدار پول لازم دارند و همچنین باید بدانند که چه افرادی باید در شرکت استخدام شوند.
کلام آخر...
تاسیس یک استارتاپ کاری راحت است اما موفق کردن آن تا داستان دیگری است. اگر میخواهید که استارتاپ خوبی را داشته باشید نیازی نیست به سراغ کسب و کارهای خیلی بزرگ مانند ساخت یک کارخانه ماشین سازی بروید. کسب و کارهای آنلاین بهترین استارتاپ ها هستند که درصد موفقیت شان بهتر از کسب و کارها و استارتاپ های سنتی است. اگر به استارتاپ داشتن علاقه دارید پیشنهاد من به شما این است که از فضای آنلاین شروع کنید.